در عجبم از کار خدا...
تو را آفرید و حال ازمنانتظار یکتا پرستی دارد...
در عجبم از کار خدا...
تو را آفرید و حال ازمنانتظار یکتا پرستی دارد...
بعد از گرفتن دست هایت،
همه دنیا رالمسخواهم کرد
تا عشق به همه سرایت کند ...
اشتباه نکن...
نه زيبايی تو ، نه محبوبيت تو
مرا مجذوب خود نکرد.
تنها آن هنگام که روح زخمی مرا بوسيدی
من عاشقت شدم.
خيالت
مثل چرت صبحگاهی ست
همه اش با خودم می گويم...
فقط 5 دقيقه ديگر
تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
«عماد خراسانی»
نه بهاری
و نه ياری
حيف...
اما من و تو
دور از هم مي پوسيم
غمم از وحشت پوسيدن نيست.
غمم از زيستن بی تو در اين لحظه پر دلهره است
«حمید مصدق»
کجاست بالش امنی کهباتو سر بنهم
که حسرت سرو سامان که گفته اند این است
"حسین منزوی"